- واپس تر (پَ تَ)
عقب تر. بازمانده تر:
عمر همه رفت و به پس کس تریم
قافله از قافله واپس تریم.
نظامی.
به زیر چنگ خرچنگ اندری تو
از آن هر ساعتی واپس تری تو.
عطار (اسرارنامه).
هر که صبر آورد گردون بر رود
هر که حلوا خورد واپس تر رود.
مولوی
عمر همه رفت و به پس کس تریم
قافله از قافله واپس تریم.
نظامی.
به زیر چنگ خرچنگ اندری تو
از آن هر ساعتی واپس تری تو.
عطار (اسرارنامه).
هر که صبر آورد گردون بر رود
هر که حلوا خورد واپس تر رود.
مولوی
